مثلث عشقی ویرانگر
- DozdanNovin

- Jan 28, 2024
- 7 min read
Updated: Jan 29, 2024
عاشقانهها
قسمت اول
روایت مثلث عشقی امیرحسین اعتمادیبزرگ (امیر اعتمادی)، مریم شفیعپور و سلمان سیما
داستان جنجالی امیر و سلمان و مریم، یک تراژدی عاشقانه برای سلمان سیما بود. امیر اعتمادی انقدر خوششانس بود که با چسبیدن به شاهزاده رضا پهلوی و با وسوسهی دادن اطلاعات داخلی فرشگرد به مریم شفیعپور، بعد از گیسکشی با سلمان، یارکشی کند و مریم را سمت خودش نگاه دارد.
اجازه بدهید شخصیتهای این داستان را برای شما معرفی کنم:
امیر اعتمادی بزرگ معروف به امیر دله: از اعضای سابق دفتر تحکیم وحدت (اتحادیه انجمنهای اسلامی و سازمانهای دانشجویی سراسر کشور) و از پایهگذاران سازمان "دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال ایران"، که در سال ۱۳۸۸ در ستاد مهدی کروبی برای انتخابات ریاست جمهوری اسلامی، پادویی میکرد.
امیر اعتمادی در سال ۱۳۸۲ به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی و اخلال در نظم عمومی» بازداشت شد. خانواده او ۵۰ روز پس از بازداشت وی، در نامهای به محمد خاتمی رییس جمهور سابق جمهوری اسلامی نسبت به وضعیت فرزندشان ابراز نگرانی کردند. در بخشی از این نامه آمده بود: «اميد است با عنايتی كه به جوانان به ويژه دانشجويان داريد، اجازه نفرماييد كه آيندهی جوانان ميهن عزيز اسلامی، دستخوش مسائل جناحی و سياسی شود». (*) او پس از مدتی و با دستور عفو علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی آزاد شد. (*)
خود اعتمادی در فیسبوکش نوشته بود، که خامنهای بر اثر فشارهای داخلی و خارجی دستور آزادیشان را داده، اما عامل اصلی آزادی او و سایر اصلاحطلبها صفایی فراهانی بوده است؛ محسن صفایی فراهانی، نماینده تهران در مجلس ششم که حلقه اتصال معصومه علینژاد به مجلس بود و برخی خانم علینژاد را همسر موقت او میدانستند.
اعتمادی در مهرماه سال ۱۳۸۹ هجری خورشیدی از ایران خارج شد.
مریم شفیعپور: از اعضای فعال کمیته زنان ستاد دانشجویی مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی سال ۱۳۸۸.
مریم شفیعپور، در مردادماه سال ۱۳۹۲ هجری خورشیدی بازداشت شد و به اتهام «تبلیغ، اجماع و تبانی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران»٬ امضا بیانیهها و همکاری با سایتهایی که قاضی آنها را غیر مجاز دانسته بود، به هفت سال زندان محکوم شده بود. در پی اعتراض او به حکم صادره توسط دادگاه، مدت محکومیت مریم شفیعپور به چهار سال حبس تعزیری و یک سال حبس تعلیقی کاهش یافت. (*) وی در تیرماه سال ۱۳۹۴ دو سال پس از گذراندن حبس، آزاد شد.
(تصویر ۱)

او پس از مدت کوتاهی ایران را به مقصد کانادا ترک کرد. جالب اینجاست بدانید وکیل مریم شفیعپور، محمود علیزاده طباطبایی بود؛ فردی که در محافل سیاسی به بازوی حقوقی دستگاه اطلاعاتی- امنیتی جمهوری اسلامی شهرت دارد. محمود علیزاده طباطبایی، بیش از سی سال با خانواده اکبر هاشمی رفسنجانی ارتباط مداوم داشت و وکالت فائزه و مهدی رفسنجانی را برعهده او بود.
مریم شفیعپور، روایت پیچیده و عجیبی دارد؛ از نگهداری فرزندان زندانیان سیاسی و مراقبت از آنها تا حضور در خانه مهدی کروبی در زمان حصر خانگی! (سند شماره ۱) از دیدار با اسدالله بیات زنجانی (از چهرههای سیاسی با نفوذ در جمهوری اسلامی و از مراجع شیعه) تا مدیریت کمپینهای ضد حجاب اجباری معصومه علینژاد.
سند شماره ۱
سلمان سیما: عضو شورای سیاستگذاری دفتر تحکیم وحدت، از اعضای فعال ستاد دانشجویی مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی سال ۱۳۸۸ هجری خورشیدی.
سلمان سیما در سه نوبت بازداشت شد. او در آخرین بار، آبانماه سال ۱۳۸۸ هجری خورشیدی به «جرم اقدام علیه امنیت ملی از طریق تشویق و شرکت در تجمعات و تشویش اذهان عمومی» به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد. البته پس از مدت کوتاهی با قرار وثیقه از زندان خارج شد و ایران را به مقصد کانادا ترک کرد.
خوب، همینطور که ملاحظه میکنید، محور مشترک فعالیتهای اعتمادی، شفیعپور و سیما، تلاش و تبلیغ و بدوبدو برای ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در انتخابات سال 88 ریاست جمهوری اسلامی بوده است؛ همین اشتراک و رقابتهای درون گروهی را هم با خودشان کشاندند به آمریکای شمالی و رابطه عاطفی میان این سه شاگرد کروبی، یکی از عوامل فروپاشی شبکه فرشگرد شد؛ روایت عاشقانهای از ایران تا آمریکای شمالی.
چه کسی گفت «عشقم»؟
نخستین بار سلمان سیما بود که از رابطه عاشقانه خود با مریم شفیعپور پرده برداشت. او موسس کمپین مجازی Free Maryam Shafipour در فیسبوک بود و در زمان بازداشت شفیعپور بارها در محافل خصوصی و عمومی از وی به عنوان نامزد خود یاد کرد. (تصویر شماره ۲ و ۳)


آن روزها همه میدانستند اخبار مربوط به مریم شفیعپور را باید از طریق سلمان سیما و گروه داخلی برآمده از چهرههای داخل و خارج از ایران، نزدیک به سازمان دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال جویا شوند یعنی از امیر اعتمادی و جلوتر از همه سلمان سیما.
اما به نقل از دوستان نزدیک شفیعپور، مریم پس از آزادی به شدت از عاشقانههای سیما انتقاد کرد و مدعی شد، اظهارات و حمایتهای سلمان سیما از او، شرایط را برایش سختتر کرده و باعث سنگینتر شدن پرونده او شده بوده است. مریم شفیعپور در یک تماس تلفنی با سلمان سیما به شدت از رفتارها و اظهارنظرهای او در طول بازداشت خود انتقاد کرد و از سلمان خواست دیگر با وی تماس نگیرد.
شیما بابایی، یکی از دوستان سابق مریم شفیعپور نقل کرده است، در جمعهای سیاسی مریم به کلی رابطه خود با سلمان سیما را منکر شد و همه ادعاهای سلمان را «ساخته و پرداخته ذهن مریض» او عنوان کرد. این در حالی است که یک دوست صمیمی شفیعپور (که نامش به دلیل مسائل امنیتی نزد راوی این داستان محفوظ میباشد) قاطعانه تایید کرد که سلمان و مریم حتی با یکدیگر قرار ازدواج نیز گذاشته بودند.
همزمان با سرد شدن رابطهی سلمان سیما و مریم شفیعپور، امیر اعتمادی تلاش کرد تا به مریم نزدیکتر از قبل شود. (تصویر شماره ۴)

پیش به سوی خارج
با خروج مریم از ایران این رابطه وارد مرحله تازهای شد و مریم و امیر، دوست دختر و پسر هم شدند. شروع رابطه جدی آنها، به تنشهای پشت پرده میان سلمان و امیر در سازمان دانشآموختگان لیبرال دامن زد. مریم ملکپور، یکی دیگر از دوستان نزدیک مریم در آن دوره، گفت: «مریم آنقدر به امیر وابسته بود که تکتک لایکهای مطالب او را در شبکههای اجتماعی بررسی میکرد تا مبادا دختری به امیر نزدیک شود». (تصاویر ۵ و ۶ و ۷ و ۸)




این رابطه با جهتگیریهای امیر و مریم در عرصه سیاست ایران، هر روز پیچیدهتر میشد. مریم شفیعپور، که در دوران اول حصر مهدی کروبی، در منزل او ساکن بود و حتی تلفنهای خصوصی او را پاسخ میداد [به نقل از مجتبی واحدی، مشاور سابق مهدی کروبی] و بارها با اسدالله بیات زنجانی نیز دیدار کرده بود (تصویر شماره ۹) تصمیم گرفت، آشکارا در کنار معصومه علینژاد بایستد و با او همکاری نزدیک و رسمی داشته باشد. از سوی دیگر اعتمادی توانست، با زدن زیرآب نیکآهنگ کوثر، که واسطه آشنایی امیر اعتمادی با سازمان نوفدی شده بود، به بیژن گنجی و پدرش سعید گنجی، رئیس سازمان نوفدی نزدیک شود.

حالا امیر اعتمادی در سمت سردبیری تقاطع - پروژهای که فاند آن را به واسطه لیلی نیکونظر، دوست دختر وقت سعید قاسمینژاد تامین میشد - در کنار شاهزاده رضا پهلوی به دیدار سناتور ارشد جمهوریخواه، جان مککین میرفت و برای رسانهی فاندیاش ویدئوی اختصاصی ضبط میکرد. (سند شماره ۲) (*) (*)
سند شماره ۲
همزمان مریم شفیعپور، یار گرمابه و گلستان علینژاد شده، و ادمین اکانتهای کمپین «آزادیهای یواشکی زنان در ایران» بود.
علینژاد پشتیبان مریم در ایران و خارج از ایران بود و هست؛ از بازتاب صدای مادر مریم شفیعپور و حمایت رسانهای از او وقتی که در ایران بود (*) (تصویر شماره ۱۰) تا دادن شغل به مریم در کانادا یعنی اداره حسابهای کاربری کمپین «آزادیهای یواشکی زنان در ایران» در شبکههای اجتماعی!

آغاز به کار فرشگرد
به صراحت میتوان گفت اعلام موجودیت «شبکه فرشگرد» (*) کلاف این مثلث عشقی را در هم پیچیدهتر کرد. سلمان سیما که همچنان دلباخته مریم شفیعپور بود و این موضوع را پیوسته در محافل خصوصی عنوان میکرد، حالا همراه با امیر اعتمادی که دوستپسر مریم بود، در شبکه فرشگرد کنار هم بودند. اعتمادی که از ابتدا مخالف حضور سلمان سیما در سازمان دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال ایران بود، حالا باید یک بار دیگر تسلیم خواسته سعید قاسمینژاد میشد و حضور سلمان را در فرشگرد تحمل میکرد.
دعواهای این دو بدون اشاره به مریم و تنشها و درگیریهای شخصیشان به شکل دیگری در فرشگرد نیز در جریان بود. اعتمادی به روش معمول تحکیم وحدتیها، از طریق دوستان خود و اکانتهای موازی در توییتر اطلاعات خواهران سلمان سیما را افشا کرد: ساعده سیما (تصویر شماره ۱۱) از موسسین حزب ندای ایران (*) که ریاست آن را صادق خرازی (عمو صادق اصلاحطلبان) بر عهده داشت (تصویر شماره ۱۲) و سمیه سیما، (تصویر شماره ۱۳) استاد دانشگاه که همزمان در بسیاری از سازمانهای وابسته به سازمان محیط زیست نیز عضویت داشته و دارد. (*)



از سوی دیگر مطالب خصوصی و میان سازمانی شبکه فرشگرد توسط اکانتی با نام فرفرگرد در توییتر منتشر میشد؛ اکانتی که متعلق به مریم شفیعپور بود و مستقیم به زنان عضو فرشگرد حمله میکرد و از سوی دیگر مطالب داخلی فرشگرد را با جزئیات بازگو مینمود. (تصاویر شماره ۱۴ و ۱۵)


یکی از اعضای سابق فرشگرد که به دلیل همین مباحث از این شبکه کنارهگیری کرد در جمعی خصوصی عنوان نموده بود که امیرحسین اعتمادی ادعا کرده بود که سلمان سیما در ملاقاتهای خصوصیاش با مریم شفیعپور مطالب داخلی فرشگرد را به او اطلاع میدهد و مریم شفیعپور نیز آنها را در توییتر منتشر میکند. البته بعدها با انتشارعکسهای عاشقانه مریم و امیرحسین، برعکس این امر، یعنی افشای مطالب خصوصی از سوی امیرحسین اعتمادی برای مریم، بیشتر میتواند به واقعیت نزدیک باشد.
اعتمادی در گفتگوی خصوصی با یکی از دوستان خود در ایران به اوگفته بود «از شکل نگارش و حتی غلطهای املایی این اکانت، ایمان دارد که گرداننده آن مریم شفیعپور است.»
افشای اطلاعات داخلی فرشگرد توسط این اکانت حاشیهها در داخل گروه به حدی بالا برد که امیر اعتمادی به کلی هرگونه رابطه عاطفی را با مریم شفیعپور را منکر شد و روایات درباره این رابطه عاشقانه را ساخته و پرداخته سایبریهای رژیم و سلمان سیما خواند. او حتی آشناییاش با مریم را بالکل تکذیب کرده و وی را «بیمار روانی» خطاب کرده بود.
دزدی اکانتهای فرشگرد
بالا گرفتن اختلافات داخلی در «شبکه فرشگرد» که یکی از مهمترین دلایل آن افشای اطلاعات داخلی گروه توسط معشوقه تورنتونشین امیرحسین اعتمادی بود، در نهایت باعث شد تا امیر اعتمادی در تورنتو و در شرایطی که در سفر برای دیدار معشوق خود بود، اقدام به سرقت اکانتهای فرشگرد نماید. (تصویر شماره ۱۶)

در سیزدهم آبان ۱۳۹۸، بیش از نیمی از اعضای فعال این شبکه نامهای سرگشاده برای کیهان لندن ارسال نمودند و پرده از راز دزدیدن اکانتهای شبکه فرشگرد توسط امیرحسین اعتمادی در تورنتو شدند. (*)
امیرحسین اعتمادی با در اختیار گرفتن اکانتهای «شبکه فرشگرد» به دروغ همکاران سابق خودش را امنیتی خواند، دروغی که با اسکرینشاتهای منتشر شده توسط یکی از همدستان امیرحسین اعتمادی هنگام دزدیدن اکانت و حذف سایر اعضا، یعنی مسعود مسجودی برملا شد. (تصویر شماره ۱۷)

چندی پس از انتشار نامه سرگشاده اعضای فرشگرد درباره دزدیدن اکانتهای این شبکه در سوشیال مدیا، اکانتی با هویت کاربری مسیخ تصاویری را از رابطه عاشقانه و خصوصی مریم شفیعپور و امیرحسین اعتمادی منتشر کرد.
در پی برخی ادعاها توسط مریم شفیعپور که به احتمال زیاد تحت فشار امیرحسین اعتمادی ادعا کرده بود، که عکسها اثبات رابطه عاشقانهاش با اعتمادی نیست، اکانت کاربری مسیخ ادعای شفیعپور را با انتشار تصویر چتهای وی با لیلی نیکونظر که درددلهای مریم بود با دوستش لیلی درباره این رابطه عاشقانه، به چالش کشید و بار دیگر دروغ آن را بر ملا کرد. (تصاویر ۱-۱۸ تا ۴-۱۸)


به نظر میرسد داستان نافرجام ما همینجا به اتمام رسیده باشد. با حمایتهای بیچون و چرای نوفدی از امیرحسین اعتمادی و نزدیک شدن این سازمان به معصومه علینژاد به صورت علنی (تا چند ماه پیش) دیگر خبری از این عشق آتشین به بیرون درز نکرده است.
مثلث عشقی سلمان و مریم و امیرحسین که از ستاد کروبی شکل گرفت، امروز به نظر میرسد از هم پاشیده است اما هر آنچه که بوده و هست حق افکار عمومی است که از آن آگاه باشد.

Comments